داستانک (طنز)
نوشته شده توسط : مصطفی معارف

خاطره ای ا ز دستشویی پارک

رفتم دستشویی پارک. تا تو دستشویی نشستم از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت:

سلام حالت خوبه؟

من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً
خجالت آوری دادم:

حالم خیلی خیلی توپه.

بعدش اون آقاهه پرسید:

خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟

با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم، برای همین گفتم؛

اُه من هم مثل خودت فقط داشتم از این جا رد می شدم...

وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم:

من می‌تونم بیام طرفای تو؟

آره
سؤال یه کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم:

نه، الآن یه کم سرم شلوغه!

یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:

ببین، من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب می ده!

 

نقل از:  3Jokes . com

 





:: برچسب‌ها: دستشویی- پارک -خاطره ,
:: بازدید از این مطلب : 362
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/commenting/avatars/avatar05.jpg
اهورا در تاریخ : 1389/12/23/1 - - گفته است :

سلام دوست گلم
وبلاگت خيلي خوبه
اميدوارم هميشه پيروز و سربلند باشي
اگر قابل ميدوني به منم سربزن مطالب بدي ندارم
اگر میخوای یه درآمد خوب و مطمئن داشته باشی حتما بهم سر بزن من راه حلشو دارم،ببین و بعدش قضاوت کن
با روش جدید من دیگه نیازی نیست که آگهی ها رو بزاری توی بلاگت و حداکثر روزی 3 کلیک داشته باشی
ما یه گروهیم برای بدست آوردن یه درآمد عالی،بدون هیچ سرمایه اولیه ای
اگر مايل به تبادل لينک هستيد منو با اسم
.:: ? درآمد مطمئن ،ببين بعد قضاوت کن ?: :.
لينک کنيد و بهم بگيد تا منم شما رو لينک کنم
قربان شما


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: